آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

تمام زندگیم پسرم آراد

عزیز دلم

سلام مامانی خوشگل خیلی وقت تو وبلاگ چیزی ننوشتم منو ببخش بخاطر اینکه سرکار سرم خیلی شلوغه عزیز دل مامان الان دیگه عشق بیرون داری همش منتظری غروب بشه کفشاتو پا کنم ببرمت بیرون و پارک و کلی برا خودت بازی کنی همش دوست داری سوار تاب شی و وقتی هم سوار میشی دیگه نمیشه آوردت پایین بابات تازه از  ماهشهر اومد گرگان همش تو سر کولش راه میری بنده خدا وقتی برا خودش نداره همش باید با تو بازی کنه تا ساعت 3 شب بیداری بابات بنده خدا چشاش پر خوابه ولی مگه میزاری بخوابه همش میخوای باهت بازی کنه از وقتی بابات اومده دیگه منو محل نمیدی ما رو باش گفتیم بابات تو مدتی که نبوده یادت رفته احساس غریبی میکنی دیدم نه خیر منتظر بودی بابات بیاد مرا محل ندی عجب ...
3 خرداد 1393
1